دلایل افسردگی: 12 عامل مهم ایجاد افسردگی و راههای درمان
آیا تا به حال فکر کرده اید که چه چیزی باعث افسردگی می شود؟ شاید پزشک شما تشخیص داده باشد که افسردگی شدید دارید، و این موضوع باعث شده تا این سوال برای شما ایجاد شود که چرا برخی افراد افسرده می شوند اما برخی دیگر نه؟
افسردگی یک بیماری پیچیده است. هیچ کس دقیقاً نمی داند چه چیزی باعث ایجاد آن می شود، اما ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد. برخی از افراد در طول یک بیماری جدی پزشکی دچار افسردگی می شوند. برخی دیگر ممکن است با تغییرات زندگی مانند مرگ یکی از عزیزان دچار افسردگی شوند. برخی دیگر نیز سابقه خانوادگی افسردگی دارند . کسانی که این شرایط را می کنند ممکن است افسردگی داشته باشند و بدون هیچ دلیل مشخصی احساس غم و اندوه و تنهایی کنند.
در این مطلب از مجله روانشناسی نیک داد به موضوع دلایل افسردگی می پردازیم. با نیک داد همراه باشید!
نیاز به خدمات مشاوره روانشناسی دارید؟
افسردگی چیست؟
قبل از اینکه به دلایل به وجود آمدن افسردگی به پردازیم، گریزی میزنیم به این موضوع که اصلا افسردگی چیست؟
افسردگی یک وضعیت پزشکی جدی است و افراد معمولاً قادر به غلبه بر حالت افسردگی نیستند. اگر افسردگی درمان نشود می تواند باعث مشکلات پایداری شود که عبارتند از:
- مشکلات اشتغال
- فشار بر روابط
- سوء مصرف مواد مخدر و الکل
- افکار یا تلاش های خودکشی
بسیاری از افرادی که درمان موثری برای افسردگی دریافت می کنند، به زندگی سالم و شاد ادامه می دهند. برای برخی، افسردگی ممکن است یک چالش مادام العمر باشد که نیاز به درمان طولانی مدت دارد.
اگر فکر می کنید از افسردگی یا یک اختلال افسردگی اساسی رنج می برید، میتوانید از طریق دکمه زیر درخواست وقت مشاوره بالینی بدهید. تفاوتی ندارد که در چه سنی هستید، جلسات مشاوره افسردگی میتواند بسته به شرایط شما به صورت حضوری یا تلفنی و آنلاین انجام شود.
دلایل بروز افسردگی
افسردگی یک بیماری ساده با علت شناخته شده نیست. برخی افراد بیشتر مستعد دوره های افسردگی هستند در حالی که برخی دیگر مستعد دوره های افسردگی نیستند. مهم است که علائم را با پزشک خود در میان بگذارید. دلایل متعددی برای افسردگی وجود دارد. که در ادامه به آن ها میپردازیم:
1. ژنتیک
افسردگی ممکن است یک بیماری ارثی باشد. اگر یکی از اعضای خانواده شما مبتلا به افسردگی باشد، احتمال بیشتری برای تجربه یک اختلال افسردگی در مقطعی از زندگی خود داشته باشید. ژن های دخیل در افسردگی، دقیق مشخص نیست. اما گزارش ها نشان می دهد که بسیاری از ژن ها ممکن است در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند.
تصور میشود که افسردگی یک ویژگی پیچیده است، به این معنی که احتمالاً ژنهای مختلفی وجود دارد که هر کدام اثرات کوچکی دارند، نه یک ژن که در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. ژنتیک افسردگی، مانند بسیاری از اختلالات روانپزشکی، به اندازه بیماری های ژنتیکی صرفاً ساده نیست .
2.بیوشیمیایی
برخی افراد با افسردگی تغییرات قابل توجهی در مغز خود دارند. اگرچه این علت بالقوه شناخته نشده است، اما نشان می دهد که افسردگی با عملکرد مغز شروع می شود. برخی از روانپزشکان به شیمی مغز با موارد افسردگی نگاه می کنند.
انتقال دهنده های عصبی در مغز – به ویژه سروتونین، دوپامین یا نوراپی نفرین – بر احساس شادی و لذت تأثیر می گذارد و ممکن است در افراد مبتلا به افسردگی از تعادل خارج شود. داروهای ضد افسردگی برای متعادل کردن این انتقال دهنده های عصبی، عمدتا سروتونین، عمل می کنند. اینکه چگونه و چرا این انتقال دهنده های عصبی از تعادل خارج می شوند و چه نقشی در حالت های افسردگی ایفا می کنند به طور کامل مشخص نیست.
3. هورمون ها
تغییرات در تولید یا عملکرد هورمون می تواند منجر به شروع حالت های افسردگی شود. هر گونه تغییر در حالت های هورمونی – از جمله یائسگی، زایمان، مشکلات تیروئید یا سایر اختلالات – می تواند باعث افسردگی شود.
با افسردگی پس از زایمان، مادران پس از زایمان علائم افسردگی را تجربه می کنند. احساسی بودن به دلیل تغییرات هورمونی طبیعی است، اما افسردگی پس از زایمان یک بیماری جدی است.
4. فصل ها
با کوتاهتر شدن ساعات روز در زمستان، بسیاری از افراد دچار احساس بیحالی، خستگی و از دست دادن علاقه به فعالیتهای روزمره میشوند. این وضعیت اختلال عاطفی فصلی (SAD) نام داشت. اکنون به عنوان اختلال افسردگی اساسی با الگوی فصلی شناخته می شود. پزشک شما ممکن است دارو یا جعبه نور را برای کمک به درمان این بیماری تجویز کند. این عارضه نیز معمولاً با طولانی شدن روزها از بین می رود.
5. موقعیت
تروما، یک تغییر بزرگ یا مبارزه در زندگی می تواند یک مورد افسردگی را آغاز کند. از دست دادن یکی از عزیزان، اخراج شدن، مشکلات مالی یا دستخوش تغییرات جدی می تواند تاثیر زیادی بر افراد داشته باشد.
رویدادهای مهم حتی اتفاقات خوب مانند شروع یک شغل جدید، فارغ التحصیلی یا ازدواج می تواند منجر به افسردگی شود. همینطور جابجایی، از دست دادن شغل یا درآمد، طلاق گرفتن یا بازنشستگی. با این حال، سندرم افسردگی بالینی هرگز فقط یک پاسخ “عادی” به رویدادهای استرس زا زندگی نیست.
6. تعارض
افسردگی در فردی که آسیب پذیری بیولوژیکی نسبت به آن دارد ممکن است ناشی از درگیری ها یا اختلافات شخصی با اعضای خانواده یا دوستان باشد.
مرگ یا از دست دادن. غم و اندوه پس از مرگ یا از دست دادن یکی از عزیزان، اگرچه طبیعی است، اما می تواند خطر افسردگی را افزایش دهد.
7. جنسیت
زنان تقریباً دو برابر مردان در معرض ابتلا به افسردگی هستند. هیچ کس مطمئن نیست چرا تغییرات هورمونی که زنان در دورههای مختلف زندگی خود تجربه میکنند ممکن است در این امر نقش داشته باشد.
8. سو استفاده کردن
آزار جسمی، جنسی یا عاطفی می تواند شما را در آینده در برابر افسردگی آسیب پذیرتر کند.
9. سن
افراد مسن بیشتر در معرض خطر افسردگی هستند. که می تواند توسط عوامل دیگری بدتر شود، مانند تنها زندگی کردن و نداشتن حمایت اجتماعی.
10. داروهای خاص
برخی از داروها، مانند ایزوترتینوئین (برای درمان آکنه )، داروی ضد ویروسی اینترفرون آلفا و کورتیکواستروئیدها، می توانند خطر افسردگی را افزایش دهند.
11. سوء استفاده از مواد
نزدیک به 30 درصد از افرادی که مشکلات سوء مصرف مواد دارند، افسردگی اساسی یا بالینی نیز دارند. حتی اگر مواد مخدر یا الکل به طور موقت احساس بهتری در شما ایجاد کنند، در نهایت افسردگی را تشدید می کنند.
12. خواب، رژیم غذایی و ورزش
یک رژیم غذایی نامناسب و کمبود خواب و ورزش می تواند بر خلق و خوی شما تأثیر بگذارد و مقابله با چیزهای دشوار در زندگی را برای شما دشوارتر کند.
اگرچه یک رژیم غذایی نامناسب، یا نداشتن خواب کافی یا ورزش نمی تواند مستقیماً باعث افسردگی شود، اما می تواند شما را در برابر ابتلا به آن آسیب پذیرتر کند.
چگونه زیست شناسی با افسردگی مرتبط است؟
محققان به تفاوتهایی در مغز افرادی که افسردگی بالینی دارند در مقایسه با افرادی که این بیماری را ندارند اشاره کردهاند. به عنوان مثال، به نظر می رسد هیپوکامپ، بخش کوچکی از مغز که برای ذخیره خاطرات حیاتی است، در برخی افراد با سابقه افسردگی نسبت به افرادی که هرگز افسرده نشده اند، کوچکتر است. هیپوکامپ کوچکتر گیرنده های سروتونین کمتری دارد. سروتونین یکی از بسیاری از مواد شیمیایی مغز است که به عنوان انتقالدهندههای عصبی شناخته میشوند و اجازه میدهند تا در میان مدارهایی که نواحی مغز درگیر در پردازش احساسات هستند، ارتباط برقرار کنند.
دانشمندان نمی دانند چرا هیپوکامپ ممکن است در برخی از افراد مبتلا به افسردگی کوچکتر باشد. برخی از محققان دریافته اند که هورمون استرس کورتیزول در افراد افسرده بیش از حد تولید می شود. این محققان بر این باورند که کورتیزول یک اثر سمی یا “کوچک کننده” بر رشد هیپوکامپ دارد. برخی از کارشناسان فکر می کنند افراد افسرده ممکن است به سادگی با هیپوکامپ کوچکتر متولد شوند و بنابراین تمایل به افسردگی دارند. بسیاری از مناطق دیگر مغز و مسیرهای بین مناطق خاص وجود دارد که تصور میشود با افسردگی درگیر هستند و احتمالاً هیچ ساختار یا مسیر منفردی مغز به طور کامل افسردگی بالینی را نشان نمیدهد.
چگونگی ارتباط ژنتیک با افسردگی
می دانیم که گاهی اوقات افسردگی در خانواده ها ایجاد می شود. این نشان می دهد که حداقل یک پیوند ژنتیکی جزئی با افسردگی وجود دارد. کودکان، خواهران و برادران و والدین افراد مبتلا به افسردگی شدید تا حدودی بیشتر از افراد عادی در معرض ابتلا به افسردگی هستند. ژنهای متعددی که به روشهای خاصی با یکدیگر در تعامل هستند احتمالاً به انواع مختلف افسردگی که در خانوادهها وجود دارد کمک میکنند. با این حال، علیرغم شواهدی مبنی بر ارتباط خانوادگی با افسردگی، بعید است که تنها یک ژن «افسردگی» وجود داشته باشد، بلکه ژنهای زیادی وجود داشته باشد که هرکدام در تعامل با محیط تأثیرات کوچکی بر افسردگی دارند.
آیا داروهای خاصی می توانند باعث افسردگی شوند؟
در برخی افراد، داروها ممکن است منجر به افسردگی شوند. به عنوان مثال، داروهایی مانند باربیتوراتها ، بنزودیازپینها و داروی آکنه ایزوترتینوئین (که قبلاً با نام Accutane ، اکنون Absorica ، Amnesteem ، Claravis ، Myorisan، Zenatane) فروخته میشد) گاهی با افسردگی بهویژه در افراد مسنتر مرتبط شدهاند. به همین ترتیب، داروهایی مانند کورتیکواستروئیدها، اپیوئیدها (کدئین، مورفین ) و آنتی کولینرژیک هایی که برای تسکین گرفتگی معده مصرف می شوند، گاهی اوقات می توانند باعث تغییرات و نوسانات خلقی شوند. حتی داروهای فشار خون به نام مسدود کننده های بتا نیز با افسردگی مرتبط است.
ارتباط بین افسردگی و بیماری مزمن
در برخی افراد، یک بیماری مزمن باعث افسردگی می شود. بیماری مزمن بیماری است که برای مدت بسیار طولانی ادامه دارد و معمولاً نمی توان به طور کامل درمان کرد. با این حال، بیماری های مزمن را اغلب می توان از طریق رژیم غذایی، ورزش ، عادات سبک زندگی و برخی داروها کنترل کرد. برخی از نمونههایی از بیماریهای مزمن که ممکن است باعث افسردگی شوند عبارتند از دیابت ، بیماری قلبی ، آرتریت ، بیماری کلیوی ، HIV و ایدز، لوپوس و ام اس. کم کاری تیروئید همچنین ممکن است منجر به احساس افسردگی شود.
محققان بر این باورند که درمان افسردگی ممکن است گاهی اوقات به بهبود بیماری پزشکی موجود نیز کمک کند.
آیا افسردگی با درد مزمن مرتبط است؟
زمانی که درد برای هفته ها تا ماه ها باقی بماند، به آن “مزمن” می گویند. درد مزمن نه تنها به شما آسیب می رساند، بلکه خواب شما، توانایی شما برای ورزش و فعال بودن، روابط شما و بهره وری شما را در محل کار مختل می کند.
برای درد مزمن و افسردگی کمکی وجود دارد. یک برنامه چند وجهی پزشکی، روان درمانی، گروههای حمایتی و موارد دیگر میتواند به شما در مدیریت درد، کاهش افسردگی و بازگرداندن زندگیتان به مسیر درست کمک کند.
آیا افسردگی اغلب با غم و اندوه رخ می دهد؟
غم و اندوه یک واکنش معمول و عادی به از دست دادن است. از دست دادن هایی که ممکن است منجر به غم و اندوه شود شامل مرگ یا جدایی یکی از عزیزان، از دست دادن شغل، مرگ یا از دست دادن حیوان خانگی مورد علاقه، یا هر تعداد دیگری از تغییرات در زندگی، مانند طلاق، تبدیل شدن به یک “آشیانه خالی” یا بازنشستگی.
هر کسی می تواند غم و اندوه و از دست دادن را تجربه کند، اما همه افراد افسردگی بالینی را تجربه نمی کنند، که با غم تفاوت دارد زیرا افسردگی شامل طیفی از علائم دیگر مانند احساس کم ارزشی، افکار منفی در مورد آینده و خودکشی است، در حالی که غم و اندوه شامل احساسات می شود. از پوچی، از دست دادن و اشتیاق برای یک عزیز، با ظرفیت دست نخورده برای احساس لذت. هر فردی در نحوه کنار آمدن با این احساسات منحصر به فرد است.
علائم افسردگی چیست؟
در حالی که علائم افسردگی بسته به شدت می تواند متفاوت باشد، برخی علائم استاندارد وجود دارد که باید مراقب آنها بود. افسردگی نه تنها بر افکار و احساسات شما تأثیر میگذارد، بلکه میتواند بر نحوه عملکرد، صحبتهایتان و روابط شما با دیگران نیز تأثیر بگذارد. علائم رایج عبارتند از:
- غمگینی
- خستگی
- مشکل در تمرکز یا تمرکز
- ناراحتی
- خشم
- تحریک پذیری
- نا امیدی
- از دست دادن علاقه به فعالیت های لذت بخش یا سرگرم کننده
- مشکلات خواب (خیلی یا خیلی کم)
- بدون انرژی
- هوس خوردن غذاهای ناسالم
- اضطراب
- انزوا
- بی قراری
- نگران کننده
- مشکل در تفکر واضح یا تصمیم گیری
- عملکرد ضعیف در محل کار یا مدرسه
- ترک فعالیت
- احساس گناه
- افکار یا تمایلات خودکشی
- درد، مانند سردرد یا درد عضلانی
- سوء مصرف مواد مخدر یا الکل
برخی از افراد همچنین نشانه هایی از شیدایی، دوره های روان پریشی یا تغییر در توانایی های حرکتی را نشان می دهند. اینها می توانند نشانه های دیگری باشند که می توانند باعث افسردگی شوند، مانند اختلال دوقطبی.
نقش مشکلات سلامت جسمانی در افسردگی
سلامت ضعیف می تواند در خطر ابتلا به افسردگی نقش داشته باشد. مدیریت بسیاری از مشکلات سلامتی می تواند بسیار دشوار باشد و می تواند تأثیر زیادی بر خلق و خوی شما داشته باشد. اینها می تواند باشد:
- مشکلات سلامت جسمانی مزمن (طولانی مدت).
- بیماری های جسمی تهدید کننده زندگی
- مشکلات جسمی که به طور قابل توجهی سبک زندگی شما را تغییر می دهد.
ممکن است همزمان با درمان یک مشکل سلامت جسمی، به عنوان بخشی از درمان کلی، برای سلامت روانی شما حمایت شود.
برخی از مشکلات جسمی وجود دارد که می تواند باعث افسردگی شود:
- شرایطی که بر مغز و سیستم عصبی تأثیر می گذارد
- مشکلات هورمونی، به ویژه مشکلات تیروئید و پاراتیروئید
- علائم مربوط به چرخه قاعدگی یا یائسگی
- قند خون پایین
- مشکلات خواب
اگر فکر میکنید هر یک از شرایط بالا برای شما صدق میکند، حتما این موضوع را با پزشکان در میان بگذارید. برخی از آنها را میتوان با آزمایشهای ساده خون تشخیص داد – ممکن است پزشک پیشنهاد دهد که این آزمایشها برای کمک به تشخیص صحیح انجام میشوند، یا اگر فکر میکنید ممکن است مرتبط باشند، میتوانید آزمایشهای خون را از پزشک بخواهید.
عوامل خطر افسردگی چیست؟
عوامل زیادی می توانند خطر ابتلا به افسردگی را در برخی از مراحل زندگی شما افزایش دهند. عوامل خطر عبارتند از:
- زن بودن (زنان بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می شوند)
- داشتن عزت نفس پایین
- داشتن خویشاوندان خونی مبتلا به افسردگی
- همجنس گرا بودن، لزبین، دوجنسه یا ترنسجندر بودن
- داشتن سایر اختلالات سلامت روان، مانند اضطراب یا اختلال دوقطبی
- سوء مصرف مواد مخدر یا الکل
- داشتن یک بیماری جدی یا مزمن
- مصرف برخی داروها، مانند قرص های خواب
- زندگی در منطقه ای از جهان که شب های طولانی زمستان و نور خورشید محدود است
افسردگی چگونه تشخیص داده می شود؟
برای تشخیص افسردگی، پزشک معاینه کامل انجام می دهد و سابقه پزشکی شما را می گیرد. ممکن است شما را برای ارزیابی عمیق تر به روانپزشک ارجاع دهند. از آنجایی که نمی توان افسردگی را با استفاده از آزمایش خون تشخیص داد، پزشک از شما سوالاتی در مورد افکار و احساسات شما می پرسد. پزشک شما می تواند بر اساس علائم و پاسخ های شما تشخیص دهد.
افسردگی چگونه درمان می شود؟
برای درمان افسردگی، پزشک ممکن است دارو، روان درمانی یا هر دو را تجویز کند. پیدا کردن ترکیبی که برای شما مناسب باشد ممکن است زمان ببرد. راه حل های درمانی متناسب با مورد خاص شما تنظیم می شود زیرا علل و علائم افسردگی می تواند متفاوت باشد.
ورزش، پرهیز از مواد مخدر و الکل، و رعایت یک برنامه معمول می تواند به کنترل افسردگی کمک کند. علائم خود را با پزشک خود در میان بگذارید تا یک برنامه درمانی موثر پیدا کنید.