مشکلات مشترک روانشناختی اعضای خانواده
بزرگ شدن در هر خانوادهای ممکن است در برخی موارد همراه با چالشهایی باشد. بهعنوان نمونه زمانی که یک یا چند تن از اعضای خانواده به بیماری روانشناختی مبتلا هستند، چنین شرایطی مسائل منحصربهفرد خود را ایجاد میکند. اعضای این خانوادهها معمولاً باید با شرایط غیرقابلپیشبینی خود را سازگار کنند.
از سویی غالباً در چنین خانوادههایی در نقشهای اعضای خانواده یک ابهام و سردرگمی ایجاد میشود. بهعنوان نمونه فرزندان یا سایر اعضای خانواده ممکن است مجبور باشند بسیاری از مسئولیتهای والدین را برعهده بگیرند، مانند مراقبت از خواهر و یا برادر کوچکتر یا مدیریت وظایف خانه که معمولاً توسط والدین اداره میشود.
حتی ممکن است فرزندان مسئولیت تأمین نیازهای عاطفی و جسمانی والدین خود را نیز برعهده بگیرند. علاوه بر این، افرادی که یکی از اعضای خانواده آنها به یک بیماری روانشناختی مبتلا است ممکن است از گفتگو در مورد وضعیت خود با دیگران احساس شرم کنند و در نتیجه ممکن است از بستگان یا دوستان خود که میتوانند به آنها کمک یا آنها را حمایت کنند، کنارهگیری کنند.
نیاز به خدمات مشاوره روانشناسی دارید؟
اعضای این خانوادهها ممکن است اغلب اوقات در تشخیص و بیان نیازهای خود به دیگران و حتی به خودشان مشکل داشته باشند. در نتیجه، این افراد غالباً احساس انزوا و تنهایی میکنند؛ لذا در این نوشته کوشش میکنیم علاوه بر اینکه شما را با برخی مشکلات شایع رفتاری، عاطفی و … آشنا کنیم، در کنار آن برخی اصول خودمراقبتی را نیز آموزش میدهیم با این امید که اگر در خانواده فردی وجود دارد که مبتلا به بیماری روانشناختی است بتواند راهکارهای سازگارانهای را بکار گیرد، تا احساس رضایت بیشتری کرده و کیفیت زندگی خود را افزایش دهد.
مشکلات مشترک در خانوادههایی که یکی از اعضا به بیماری روانشناختی مبتلا است
در جلسات مشاوره روانشناسی افرادی که در خانوادههایشان فردی با بیماری روانشناختی مزمن و شدید دارند، ممکن است مشکلات دیگری خارج از روابط خانوادگی خود تجربه کنند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
الف) مشکلات ارتباطی
- دشواری در ایجاد روابط اثربخش و تجربه احساس انزوا
- داشتن مشکل در برقراری روابط دوستانه و یا عاطفی
- مشکل در اعتماد به خود و دیگران
- مشکل در برقراری تعادل در میزان صمیمت بهعنوان نمونه “وابستگی بیش از حد” و یا “اجتناب بیش از حد”
- مشکل در ایجاد تعادل بین مراقبت از خود و مراقبت از دیگران
- مشکل در تعیین مرزهای ارتباطی و پایبندی به آن در ارتباط با دیگران
ب) مشکلات عاطفی
- احساس گناه
- خشم یا کینه
- شرم یا خجالت
- افسردگی
- درماندگی
- خستگی
- ترس از بهارثبردن بیماری روانشناختی اعضای خانواده
- ترس از طرد شدن توسط دیگران، دوستان و …
ج) مشکلات رفتاری
- انفجار خشم یا خشم سرکوب شده
- ناتوانی در کنار آمدن با زندگی
- بیش از حد مسئولیتپذیر بودن یا غیر مسئول بودن در بسیاری از زمینههای زندگی مانند تعهدات، پول، و.
- افکار، نگرشها و رفتارهایی خود تخریبگر مانند: نیازهای من مهم نیست، من خیلی ارزشمند نیستم، تالش کردن هیچ فایدهای ندارد.
- باورهای تخریبگر بهعنوان نمونه خود ارزشمندی را معادل با موفقیت پنداشتن. مانند: ” اگر در درس، شغل و … بدرخشم آدم ارزشمندی هستم، اما اگر در این زمینهها شکست بخورم و دستاوردی نداشته باشم، آدم ارزشمندی نیستم”.
اگر شما یکی از این مشکلات را تجربه میکنید، مهم است بدانید که همین الگوهای ارتباطی، هیجانی و رفتاری تاکنون به شما کمک کرده است که دوام بیاورید و با شرایط سازگار شوید و به عبارتی طی سالهای آسیبپذیر کودکی چنین الگوهایی در زمره راهکارهای سازگارانه بودهاند. بااینحال، تشخیص این نکته نیز مهم است که در حال حاضر در زندگی شما، این الگوهای رفتاری، هیجانی و شناختی دیگر مفید و کاربردی نیستند و برخی محدودیتها را برای شما ایجاد میکنند، لذا اولین قدم یادگیری و ایجاد راههای جدید، تقویتکننده و کاربردی برای بهبود کیفیت زندگی و ارتباط مؤثر با دیگران است.
چگونه میتوانید خود را توانمند کنید
- بپذیرید که یکی از اعضای خانواده شما دارای بیماری روانشناختی است و نسبت به تأثیرات آن بر خودآگاه باشید. طبیعی است که احساساتی مانند خشم، شرم و گناه داشته باشید. به یاد داشته باشید که شما مسئولیتی در ایجاد مشکلات اعضای خانواده خود نداشته و یا مسئول اصلی برطرفکردن مشکلات آنها نیستید.
- بپذیرید که یکی از اعضای خانواده شما دارای بیماری روانشناختی است و نسبت به تأثیرات آن بر خودآگاه باشید. طبیعی است که احساساتی مانند خشم، شرم و گناه داشته باشید. به یاد داشته باشید که شما مسئولیتی در ایجاد مشکلات اعضای خانواده خود نداشته و یا مسئول اصلی برطرفکردن مشکلات آنها نیستید.
- روشهای جدید ارتباط با دیگران را یاد بگیرید. مراقب الگوهای قدیمی و ناسالم برقراری ارتباط باشید و روشهای جدید ارتباط را تمرین کنید. این تغییرات ممکن است شامل یادگیری و ایجاد مرزهای ارتباطی جدید باشد. با ایجاد تغییرات جدید در الگوهای ارتباطی و رفتاری خود و حفظ ثبات آن از شرایط جدید بهرهمند شوید و بدانید که روابط شما نباید توسط بحرانهای زندگیتان تعریف شود.
- درباره بیماری اعضای خانواده خود آموزش ببینید. مطمئناً این بدان معنا نیست که شما باید هر چیزی را در مورد بیماری روانشناختی عضو خانواده خود بدانید. وظیفه شما معالجه یکی از اعضای خانواده نیست، اما آموزش دیدن از طریق منابع معتبر بهصورت آنلاین و آفلاین به شما کمک میکند تا بفهمید که عضو خانواده شما با چه شرایطی روبرو است و چه پیامدهایی ممکن است برای خانواده شما ایجاد کند. همچنین میتواند به شما در کاهش احساس گناه، خشم، کینه، شرم و ترس کمک کند.
- به یک مشاور خانواده و یا سایر حرفههای یاورانه مراجعه کنید. بهره گرفتن از خدمات مشاوره برای شما مفید است نه به این معنی که تصور کنید به طور خودکار مشکلات سلامت روان را به ارث میبرید، بلکه به این دلیل که یک مشاور به شما کمک میکند که دریابید چگونه بیماری یک عضو خانواده بر شما تأثیر میگذارد و به شما کمک میکند که عواطف و یا نیازهای برآورده نشده و یا سرکوب شده خود را بشناسید. علاوه بر این خدمات مشاوره به شما کمک میکند که راههای بیشتری برای مراقبت از خود، ارتباط با دیگران و سازگاری با مشکلات ارتباطی، هیجانی و رفتاری را در صورت لزوم یاد بگیرید.
- به یک گروه حمایتی بپیوندید. یک گروه حمایتی نیازها و موقعیت خاص شما را مورد توجه قرار میدهد و به کاهش احساس انزوای شما کمک کرده و تجارب شما را تأیید و معتبر میداند. اگر به گروههای حمایتی حضوری دسترسی ندارید میتوانید از گروههای حمایتی مجازی کمک بگیرید.