از کجا بفهمیم وسواس داریم؟
در بسیاری از مواقع افرادی که دچار وسواس میشوند، خود از وجود این بیماری اطلاعی ندارند و مشکل خود را رفتاری طبیعی میپندارند. در این زمان است که نقش خانواده و اطرافیان این افراد در جهت کمک به آنها بیشتر از قبل خواهد بود. اینکه از کجا بفهمیم وسواس داریم؟ دلایل شکل گیری وسواس و برخی سوالات این چنینی در متن پیش رو پاسخ داده شدهاند.
مرتب و منظم بودن یکی از وجههای شخصیتی هر انسان و لازمه زندگی هر فرد میباشد. نظافت کردن و رعایت بهداشت نیز در حفظ سلامت جسمانی و روانی ما موثر است. اما مشکل از آنجایی شروع میشود که این عادات به صورتی بیمارگونه انجام میگیرند و زندگی طبیعی فرد را دچار مشکل میکنند. اینکه وسواس چگونه به وجود میآید؟ از کجا بفهمیم وسواس داریم؟ از چه کسانی میتوانیم برای درمان وسواس کمک بگیریم؟ و در نهایت چگونه میتوانیم این وسواس را درمان کنیم؟ از جمله سوالات مهم و اساسی در رابطه با این مشکل میباشند.
نیاز به خدمات مشاوره روانشناسی دارید؟
از کجا بفهمیم وسواس داریم؟
بسیاری از افراد مرتب و منظم و همچنین کسانی که به نظافت کامل محل زندگی خود اهمیت میدهند، دچار وسواس نیستند. اینگونه افراد در بودن در چنین مکانی احساس آرامش میکنند و از این رو سعی میکنند تا همیشه محل زندگی خود را پاکیزه و مرتب نگاه دارند. این افراد همچنین از منظم بودن و قرار گرفتن اجسام در جای معین با توجه به نظم فکریشان لذت میبرند. اما چطور بفهمیم وسواس داریم؟
افرادی که دچار وسواس میشوند متفاوت از این حالات رفتار میکنند. آنها مدام در حال شستن و تمیز کردن یک شی یا حتی بخشی از بدن خودشان باشد، به صورت مداوم اجسام را جابجا میکنند تا در زاویهای مناسب قرار بگیرد و کارهایی از این قبیل.
نکته مهم در بیان تفاوت منظم بودن و وسواس داشتن این است که فرد سالم بعد از انجام دادن یکی از فعالیتهای ذکر شده به آرامش خاطر میرسد اما یک شخص بیمار به علت اینکه حتی با انجام دادن مکرر آن فعالیت احساس آرامش نمیکند، مجبور به تکرار بیشتر آن فعالیت است.
به طوری که شاید حتی ساعتها یک عمل تکراری را انجام دهد و نتواند خود را متوقف کند.
انواع اختلال وسواس فراگیر
- اختلال وسواس فکری : در این نوع اختلال فرد دچار افکار تکراری میشود که غالبا اینگونه تفکر برای وی ناخوشایند و آزاردهنده است و مشکل اینجاست که نمیتواند از دست این افکار مزاحم که شاید ساعتها درگیر آن باشد خلاص شود.
- اختلال وسواس عملی : در اینگونه اختلال، فرد کشش عجیبی به تکرار اعمال خاصی دارد به گونهای که مقاومت در برابر انجام ندادن این فعالیتها برای وی امکان ناپذیر است.
- اختلال وسواس فکری – عملی : در این مورد، بیمار علائم هر دو مورد بالا را به طور همزمان بروز میدهد.
دلایل شکل گیری علائم وسواس
به وجود آمدن وسواس در افراد در پی پدید آمدن علتهای گوناگونی میباشد اما از جمله مهمترین دلایل ایجاد وسواس در فرد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دلایل ژنتیکی : درخانوادههایی که سابقهی وسواس وجود دارد، احتمال اینکه افرادی از خانواده دچار وسواس شوند بسیار بیشتر سایر افراد است.
- دلایل فیزیولوژیک : از جمله عوامل فیزیولوژیکی دخیل در ایجاد وسواس میتوان به کمبود سروتونین، کمبود برخی آمینو اسیدها، کمبود منیزیم، کمبود ویتامینهای B9 و B12 و همچنین وجود عفونت در بدن اشاره کرد.
- دلایل محیطی و روانی : استرس زیاد و برخی عوامل شخصیتی در زندگی فرد میتوانند سبب بروز وسواس در وی شوند.
اختلالاتی که در پی ایجاد وسواس به وجود میآیند:
- اختلال خود زشت انگاری: در این حالت فرد از چهره، اندام و ظاهر خویش احساس خرسندی نمیکند و حتی در برخی موارد دچار احساس تنفر میشود.
- اختلالذخیرهسازی: در اینگونه اختلال، فرد با این فکر که برخی از اجسام شاید روزی به کار آیند، شروع به جمع آوری این مواد بیارزش میکند.
- اختلال جویدن ناخن یا حتی کندن مو
- اختلال آسیب زدن به پوست: در این حالت بیمارگونه، فرد دچار وسواس کندن پوست بدن خود، خراشیدن بخشهایی از بدن، کندن و حتی زخم کردن پوست خود به صورت تکراری و اجباری میشود.
علائم و نشانههای وسواس
- بروز رفتارهای تکراری مانند شستن مداوم بخشی که اکنون شسته شده است، بررسی خود در آینه به صورتی خارج از حد اعتدال، تکرار مداوم حرفها و نکتههای مهم و …
- انجام دادن برخی از اعمال روزمره خارج از حد اعتدال مانند آرایش بیش از حد.
- کندن پوست لب یا سایر قسمت های بدن.
- بروز رفتارهایی اصرار گونه جهت اطمینان پیدا کردن از یک چیز مثل مجبور کردن دیگران به قسم خوردن برای انجام یک فعالیت.
- مقایسه بیش حد خود با دیگران.
- وجود نگرانیهای فردی که اغلب بیمورد هستند مانند چاق بودن و..
- مقایسه مداوم خود با دیگران و ایراد گذاشتن بر روی خود.
- عدم توانایی در دور انداختن وسایل قدیمی و حتی خراب شده.
سنجش شدت وسواس
در هر بحثی بیان یک معیار سنجش به ما کمک میکند تا میزان ایمنی و حتی وخامت یک موضوع را بهتر درک کنیم.
در مورد بیماریها نیز این موضوع کمک زیادی به درک میزان سلامت اوضاع فرد و همچنین میزان وخامت حال وی میکند.
در بیماریهای وسواسی نیز همواره شاخص ها و معیار های مختلفی وجود دارد تا میزان شدت و وخامت وسواس را تعیین کنند. از این رو در یکی از معروفترین مراجع روانشناسی و مشاوره (DSM-5) شدت وسواس را به سه دستهی کلی تقسیم میکنند:
- درجه یک( بینش خوب یا متوسط): افرادی که در این گروه قرار میگیرند باور دارند که اگر چیزی را بررسی نکند، ممکن است اتفاق ناگوار یا غیر قابل پیش بینی رخ دهد.
- درجه دو( بینش ضعیف): افرادی که در این گروه قرار میگیرند باور دارند که اگر چیزی را بررسی نکند، احتمال دارد اتفاق ناگوار یا غیر قابل پیش بینی رخ میدهد.افراد این گروه دچار وسواس نسبی هستند.
- درجه سه( افکار هذیانی): افرادی که در این گروه قرار میگیرند باور دارند که اگر چیزی را بررسی نکند، قطعا اتفاق ناگوار یا غیر قابل پیش بینی رخ خواهد داد. افراد این گروه به وسواس شدید مبتلا میباشند.
نتیجه گیری
بر اساس آنچه تاکنون گفته شد، به این سوال مهم که از کجا بفهمیم وسواس داریم؟ پاسخ داده شد. در صورت جدی نگرفتن این مشکل، فرد بیمار و همچنین اطرافیان وی دچار مشکلات فراوانی خواهند شد. توجه داشته باشید که ساده انگاشتن این مشکلات نه تنها کمکی به بیمار نمیکند بلکه زندگی جسمی و روانی وی را دستخوش اتفاقات ناگوار خواهد کرد.