امروزه در سراسر جهان مشاور و روانشناس وجود دارد و افراد می توانند بدون ترس نقاط ضعف خود را بیان کنند. اما آیا این همه کمک و حمایت معنوی تأثیر منفی نیز دارد؟ آیا می دانستید که کمک به دیگران می تواند به یک وسواس فکری تبدیل شود؟ در این مقاله، ما درباره وسواس کمک به دیگران صحبت می کنیم، که روانشناسان آن را مشکل، اعتیاد یا سندرم شوالیه سفید نیز می نامند.
برای متوجه بشوید که به وسواس کمک به دیگران دچار شده اید یا خیر، به این سوالات پاسخ دهید؟
- به بهانه اینکه تنها می خواهم کمکی کرده باشم، به دیگران مشاوره می دهم، بدون اینکه از من کمک خواسته باشند.
- زمان هایی که به دیگران کمک نمی کنم، حس اضطراب یا بی هدفی می کنم.
- وقتی می فهمم افرادی که به آنها مشاوره داده ام، از توصیه دیگران رضایت بیشتری دارند یا در مورد مشکلشان با من مشورت نکرده اند ناراحت می شوم.
- فکر می کنم توصیه من زندگی دیگران را تغییر می دهد و برای موفقیت آنها ضروری است.
نیاز به خدمات مشاوره روانشناسی دارید؟
پاسخ مثبت به سوالات فوق الزاماً نشانه وسواس کمک به دیگران نیست، اما می تواند نشانه ای برای این موضوع باشد که باید مراقب باشید. اگر به همه سوالات بالا پاسخ مثبت داده اید، باید به دنبال راه حل هایی برای غلبه بر وسواس کمک به دیگران باشید.
راههای غلبه بر وسواس با کمک به دیگران
در ادامه با مرکز مشاوره نیک داد همراه باشید تا چند مورد از روش های غلبه بر وسواس کمک به دیگران را باهم بررسی کنیم.
1. سعی کنید دوست و همراه باشید نه نجات دهنده
به گفته متخصص مشاوره روانشناسی، برای غلبه بر وسواس کمک به دیگران، سعی کنید یک دوست باشید، نه یک مشاور. بهترین یاوران کسانی هستند که انتظارات خود را از ابتدا تعیین می کنند. یکی از اولین محدودیت ها می تواند این باشد که “من هرگز بیشتر از شما نگران موفقیت شما نخواهم بود.” یکی از نشانه های بارز وسواس کمک به دیگران این است که بیشتر از خودشان به آنها کمک کنید.
اگر مربی یا مشاور دائماً به مراجع خود یادآوری می کند که برای آنها چه کرده است و گاهی حتی برخی از وظایف آنها را بر عهده می گیرد، این دیگر اسمش همراهی نیست. در صورتی شوالیه سفید یا وسواس کمک به دیگران درون راهنما و مشاور بیدار شده است که وی توقع داشته باشد جمله‌هایی از این دست بشنود: «هرقدر ازت تشکر کنم، کم است» یا «تو واقعا نجاتم دادی».
گاهی افرادی که به آنها کمک می کنید اشتباه می کنند. برای اینکه یک یاور بهتر باشید، باید به آنها اجازه دهید با عواقب تصمیمات و اقدامات خود روبرو شوند. پذیرش مسئولیت های صریح و مشترک، موفقیت را به نتایج مشترک تبدیل می کند.
2. با اندازه گیری پیشرفت، از وابستگی دوری کنید
طبق نظر متخصصین درمان وسواس، مشاغل مشاوره و مربیگری به دلیل پیروی از الگوهای اقتصادی و جستجوی راه هایی برای کسب درآمد بیشتر مورد انتقاد قرار گرفته اند، حتی زمانی که مشتریان دیگر نیازی به مشاوره ندارند. اما دلیل اصلی هرگونه رابطه مشاور و مشتری این است که به فرد کمک کند پیشرفت خود را درک کند.
از سوی دیگر، بهترین مشاور کسی است که به فرد کمک می کند تا به نقطه ای برسد که دیگر نیازی به مشاوره نداشته باشد. وابستگی، حتی اگر به طور موقت باعث شود احساس قدرت کنید، فقط کمک گیرنده را تضعیف می کند.
برای جلوگیری از این وابستگی، کمک کنندگان و مشاوران باید پیشرفت را با استفاده از اهداف مشخص اندازه گیری کنند. به عنوان مثال، اگر یک مشاور با یک رهبر سازمانی همکاری می کند تا توانایی خود را در تفویض وظایف به دیگران ارتقا دهد، باید پیشرفت خود را در رابطه با موقعیت ها و فرصت هایی که وظایف به دیگران واگذار می شود بسنجد. این تضمین می کند که پیشرفت وجود دارد.
البته که نیازها و فرصت های جدید برای کمک گرفتن آشکار می شود، اما نیاز به کمک در مورد یک موضوع خاص برای مدت طولانی نشانه عدم پیشرفت است. این ثابت می کند که هم مشاوره دهنده و هم مشاوره گیرنده به فرایند مشاوره وابسته هستند (گاهی اوقات نیاز و وابستگی به شخص دیگر برای نجات، ساده ترین راه حل ممکن است).
3. به مراجع خود فشار وارد کنید!
یکی از رایج ترین شکایاتی که از مراجعان می شنویم این است که آنها می گویند: “مشاور من به اندازه کافی به من فشار نیاورد.” ما فقط در طول مشاوره صحبت کردیم، اما من احساس چالش نکردم. “
بسیاری از افرادی که در مشاغل مشاوره کار می کنند نگرانند که اگر بیش از حد صادق باشند، رابطه آنها با مراجعه کننده به خطر می افتد. اکثر مشاوران بهانه می آورند و می گویند من مطمئن نیستم که هنوز آماده شنیدن آن هستند.
در حالی که باید مراقب اخبار بد به مردم باشیم، باید از اهمیت صداقت با افرادی که برای آنها کار می کنیم نیز آگاه باشیم. ارزش یک مشاور خوب این است که بتواند واقعیت پنهان افراد را ببیند و این واقعیت را به آنها یادآوری کند، هرچقدر هم که گفتن و شنیدن آن دشوار باشد. از سوی دیگر، برخی از مشاوران نیز معتقدند که صراحت زیاد می تواند منجر به از دست دادن اعتماد مشتری شود.
هر دو گروه مشاوران، یعنی گروه افرادی که حقیقت تلخ را نمی گویند و گروهی که بی رحمانه این حقایق را به طرف مقابل می گویند، به یک نتیجه می رسند. برای اینکه یک مشاور خوب باشید، باید نحوه اعمال فشار مناسب را بدانید تا اعتماد طرف مقابل از بین نرود.